گذشتهی ساده:
ripenedشکل سوم:
ripenedسومشخص مفرد:
ripensوجه وصفی حال:
ripeningرسیده کردن یا شدن، عمل آمدن، کامل شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Bananas ripen after they are picked.
موز پس از چیدهشدن میرسد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ripen» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ripen