امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ripeness

ˈraɪpnəs ˈraɪpnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
(میوه و محصولات زراعی) رسیده بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The ripeness of the tomato made it ideal for slicing into a salad.
- رسیده بودن گوجه‌فرنگی آن را برای خرد کردن در سالاد مناسب کرده است.
- The ripeness of the fruit was evident in its rich, sweet flavor.
- رسیده بودن میوه در طعم عالی و شیرین آن مشهود بود.
noun uncountable
بلوغ، پختگی، جاافتادگی، کمال
- The ripeness of her talent was undeniable.
- بلوغ استعداد او غیرقابل انکار بود.
- The ripeness of the wine was perfect.
- جاافتادگی شراب عالی بود.
noun uncountable
بوی بد (بسیار زیاد)
- The ripeness of the cheese made my stomach turn.
- بوی بد پنیر باعث شد دل‌پیچه بگیرم.
- The ripeness of the fruit indicated it was past its prime.
- بوی بد میوه نشان می‌داد که تازه نیست.
noun uncountable
بی‌ادبی، گستاخی
- The ripeness in her tone made everyone uncomfortable.
- گستاخی لحن او همه را ناراحت می‌کرد.
- I was taken aback by the ripeness of his words.
- از بی‌ادبی سخنان او متعجب شدم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ripeness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ripeness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ripeness

لغات نزدیک ripeness

پیشنهاد بهبود معانی