Spacing

ˈspeɪsɪŋ ˈspeɪsɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    spaced
  • شکل سوم:

    spaced
  • سوم‌شخص مفرد:

    spaces
  • شکل جمع:

    spacings

معنی‌ها

noun
فاصله‌گذاری، مراعات فواصل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun
فاصله گذاری، فاصله
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spacing

  1. verb Group
    Synonyms: apportioning, ranging, aligning
  2. noun The property possessed by an array of things that have space between them
    Synonyms: spatial arrangement

ارجاع به لغت spacing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spacing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spacing

لغات نزدیک spacing

پیشنهاد بهبود معانی