شکل جمع:
makeupsساختار، طرز ساخت، ترکیب
the chemical makeup of this liquid
ترکیب شیمیایی این مایع
The present makeup of the cabinet favors peace.
بیشتر اعضای کابینهی فعلی طرفدار صلح هستند.
آرایش، لوازم آرایش، گریم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to use makeup
بزک کردن (آرایش کردن)
She wears a lot of makeup.
اون خیلی آرایش میکنه.
سرشت، نهاد، ماهیت، طبیعت
to have a cheerful makeup
خلق و خوی شاد داشتن
His daring attitude toward risks is a major part of his makeup.
شجاعتش هنگام خطر بخشی از طبیعت او است.
(چاپ و غیره) صفحهبندی، صفحهآرایی، تنظیم صفحه
makeup of the magazine
صفحهآرایی مجله
makeup software
نرمافزار صفحهآرایی
(آموزش) فرصت مجدد برای دادن امتحان (در مورد غیبت موجه و غیره)، امتحان جبرانی
a makeup exam
امتحان جبرانی
When is the makeup exam?
امتحان جبرانی در چه تاریخی برگزار میشود؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «makeup» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/makeup-or-make-up