گذشتهی ساده:
powderedشکل سوم:
powderedسومشخص مفرد:
powdersوجه وصفی حال:
powderingشکل جمع:
powdersپودر، پودر صورت، گرد، باروت، دینامیت، پودر زدن به، گرد زدن به، گرد مالیدن بهصورت گرد درآوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
soap powder
پودر صابون
face-powder
پودر صورت
curry powder
گرد کاری
charcoal powder
خاکه زغال
Dissolve this powder in water and drink it.
این گرد را در آب حل کنید و بخورید.
Pari powdered her cheeks.
پری به گونههای خود پودر زد.
The trees were powdered with snow.
لایهای از برف درختان را پوشانده بود.
powdered milk
شیر خشک
This chalk is soft and powders easily.
این گچ نرم است و به آسانی پودر میشود.
This paint is sold in powdered form.
این رنگ بهصورت گرد فروخته میشود.
(عامیانه) مهیای عمل بودن، آمادهی پیکار بودن
(عامیانه) فرار کردن، گریختن، به چاک زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «powder» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/powder