زودرنج، بدخلق، بدعنق، بهانهگیر، عبوس، کجخلق، ترشرو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The petulant customer complained loudly.
مشتری بدخلق با صدای بلند شکایت کرد.
The petulant teenager stormed out of the room after being told she couldn't go to the party.
نوجوان بهانهگیر وقتی به او گفتند نمیتواند به مهمانی برود، با عصبانیت از اتاق خارج شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «petulant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/petulant