(به ویژه از دستور دادگاه یا مافوق و غیره) عدم انجام، سرپیچی، عدم تسلیم یا توافق، عدم تمکین، عدم رعایت
The company is facing legal consequences due to its noncompliance with safety regulations.
شرکت به دلیل عدم رعایت مقررات ایمنی با پیامدهای قانونی مواجه میشود.
noncompliance with tax laws
عدم رعایت قوانین مالیاتی
پزشکی عدم رعایت دستورات درمانی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «noncompliance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/noncompliance