آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Accordance

əˈkɔːrdns əˈkɔːdns

معنی accordance | جمله با accordance

noun formal C1

طبق، وفق، مطابق با

The judge ruled in accordance with the law.

قاضی طبق قانون حکم داد.

in accordance with the plan

طبق نقشه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The company's actions were not in accordance with their stated values.

اقدامات شرکت مطابق با ارزش‌های اعلام‌شده‌ی آن‌ها نبود.

noun

اعطا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The accordance of the privilege was a topic of heated discussion among the board members.

مطابقت با اعطای امتیاز موضوع مورد بحث داغی بین اعضای هیئت مدیره بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد accordance

  1. noun the act of conferring, as of an honor
    Synonyms:
    grant presentation conferral bestowal bestowment conferment conference accordance of rights frictionlessness unruffledness

ارجاع به لغت accordance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accordance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accordance

لغات نزدیک accordance

پیشنهاد بهبود معانی