رفوکاری، پینهدوزی (لباسی که نیاز به رفوکاری و تعمیر دارد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The basket was full of darning.
سبد پر از لباس برای پینهدوزی بود.
She sighed as she looked at the pile of darning.
او با نگاه کردن به انبوه لباسهای رفوکاری آهی کشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «darning» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/darning