مجرا، آبگذر، معبر، کانال، لوله، گذرگاه
The plumber installed a new conduit to connect the sink to the sewer line.
لولهکش لولهای جدید نصب کرد تا سینک را به مجرای فاضلاب وصل کند.
communicative conduit
مجرای ارتباطی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «conduit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conduit