امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pokey

ˈpoʊki ˈpəʊki
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun slang countable informal
زندان، هلفدونی، مکانی برای حبس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He spent the night in the pokey after getting caught stealing.
- بعداز اینکه هنگام دزدی او را گرفتند، شب را در هلفدونی گذراند.
- The suspect was caught and thrown in the pokey before he could flee the country.
- مظنون قبل‌از اینکه بتواند از کشور فرار کند، دستگیر شد و به زندان افتاد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pokey

  1. noun A place for the confinement of persons in lawful detention
    Synonyms:
    jail clink slammer brig house of correction keep penitentiary prison lockup pen big house can cooler coop hoosegow jailhouse joint jug gaol stir calaboose poky
  1. adjective Small and remote and insignificant
    Synonyms:
    poky jerkwater dilatory laggard one-horse

ارجاع به لغت pokey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pokey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pokey

لغات نزدیک pokey

پیشنهاد بهبود معانی