( pokey ) پست، خفه، گرفته، دلگیر، کهنه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was getting tired of living in that poky little town.
از زندگی در آن شهر کوچک و بیروح خسته شده بودم.
a poky room
اتاقی مانند قوطی کبریت
She was dressed in the pokiest way imaginable.
به بدترین وضع قابلتصور لباس پوشیده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «poky» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/poky