brother, sib, blood brother, sibling
برادر بزرگم علی نام دارد.
My elder brother is named Ali.
برادر زنش مرد
his brother-in-law died
او مردی است که حتی به برادر خودش نارو زد.
He is a man who even double-crossed his own brother.
comrade, chum, crony, mate, confrere
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برادر قدیمی و دوست خیلی خوبش
Her old chum, her very best friend
برادر خوبم در آن روزها
great chum of mine in those days
کلمهی «برادر» در انگلیسی بهصورت brother ترجمه میشود.
برادر به فردی اطلاق میشود که نسبت به فرد دیگری در خانواده بهطور طبیعی و بیولوژیکی نسبت به پدر و مادر مشترک داشته باشد. بهعبارت دیگر، برادر فردی است که از همان والدین به دنیا آمده باشد و در خانواده بهعنوان یک عضو مرد شناخته میشود. در بسیاری از فرهنگها، رابطهی بین برادران از روابط ویژه و محکم خانوادگی بهشمار میآید و معمولاً نماد محبت، همراهی و حمایت است.
در طول تاریخ، برادران نقشهای مختلفی در خانواده ایفا کردهاند. از زمانهای گذشته تا امروز، روابط بین برادران اغلب بهعنوان عامل حمایت و امنیت در خانواده و حتی در جوامع بزرگتر، بهشمار میرود. در بسیاری از موارد، برادران بهعنوان همدم در دوران کودکی و بزرگسالی، در برطرف کردن مشکلات یکدیگر نقش مهمی ایفا کردهاند.
در زبان فارسی و بسیاری از زبانها، واژه «برادر» نه تنها بهعنوان یک رابطه خونی بلکه در بسیاری از مواقع بهعنوان یک مفهوم معنوی برای نشان دادن علاقه و اعتماد نیز بهکار میرود. همچنین در فرهنگهای مختلف، برادر بهعنوان یک شخصیت که میتواند در کنار خواهر یا دیگر اعضای خانواده در کنار هم، یک زندگی هماهنگ و حمایتی را شکل دهد، جایگاه ویژهای دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «برادر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برادر