older brother, elder brother
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او به عنوان برادر بزرگتر همیشه خواهرش را دست میاندازد اما هرموقع خواهرش نیاز دارد او حضور دارد.
As a big brother, he is always pulling his sister's leg, but he is there for her when she needs.
برادر بزرگترم از من قدبلندتر است.
My older brother is taller than me.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «برادر بزرگتر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برادر بزرگتر