آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۹ خرداد ۱۴۰۴

    داداش به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / daadaash /

    brother, elder brother

    brother

    elder brother

    برادر، برادر بزرگتر

    بهنام داداش من است

    Behnam is my brother

    داداش عزیزم

    my dear brother

    اسم
    فونتیک فارسی / daadaash /

    عامیانه pal, dear fellow, Mac

    pal

    dear fellow

    Mac

    واژه‌ای خودمانی برای خطاب به مردی دیگر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    ببین داداش نمی‌خوام این طرفا بپلکی

    Look, pal, I don't want you hanging around

    ببین داداش دنبال دردسر می‌گردی

    Look, pal, you're asking for trouble

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد داداش

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اخوی برادر دادر کاکا
    متضاد:
    باجی خواهر

    سوال‌های رایج داداش

    داداش به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «داداش» در زبان انگلیسی به brother ترجمه می‌شود، اما در محاوره، معادل‌هایی مانند bro, buddy یا حتی dude هم می‌توانند در جایگاه معنایی غیررسمی و صمیمی آن استفاده شوند.

    داداش واژه‌ای است که در زبان فارسی، به‌ویژه در گفت‌وگوی غیررسمی، برای اشاره به برادر یا حتی دوستان بسیار صمیمی به کار می‌رود. این کلمه اغلب بار عاطفی زیادی دارد و نشانه‌ای از محبت، رفاقت، حمایت یا نزدیکی رابطه میان دو نفر است. بسیاری از ما در کودکی، نخستین همراه، هم‌بازی یا حتی رقیب‌مان را در چهره‌ی یک «داداش» دیده‌ایم؛ کسی که در کنارمان بزرگ شده، دعوا کرده، آشتی کرده و خاطرات مشترک زیادی با او ساخته‌ایم.

    نقش داداش در خانواده معمولاً ترکیبی از محافظت و شوخی است. او ممکن است گاهی نقش برادر بزرگ‌تر را بازی کند و مراقب خواهر یا برادر کوچک‌ترش باشد، یا در شرایطی دیگر، با بی‌خیالی و بازی‌گوشی، فضای خانه را پر از خنده و شیطنت کند. داداش می‌تواند پشت‌وپناه باشد، یا کسی که آدم را سر به سر می‌گذارد، اما در نهایت وقتی لازم باشد، همیشه پشت آدم می‌ایستد. حتی در غیاب خانواده یا دوری از خانه، صدا زدن کسی با عنوان «داداش» می‌تواند حس نزدیکی و امنیت را به فرد منتقل کند.

    در فرهنگ کوچه‌بازاری ایران، واژه‌ی داداش معنای وسیع‌تری هم پیدا کرده است. افراد برای صدا زدن غریبه‌ها با لحنی صمیمانه یا برقراری ارتباط دوستانه در موقعیت‌های غیررسمی، از این کلمه استفاده می‌کنند. مثلاً در مغازه، خیابان یا موقع درخواست کمک، گفتن «داداش یه لحظه میای؟» یا «داداش قیمت این چنده؟» به‌نوعی فاصله‌ها را کم می‌کند و حس رفاقت ایجاد می‌نماید. در واقع، این واژه تبدیل شده به یکی از نشانه‌های ارتباط دوستانه‌ی غیررسمی و پرکاربرد در زبان محاوره.

    داداش فقط یک واژه نیست؛ بار عاطفی، خاطره، فرهنگ و هویت در دل خود دارد. چه وقتی درباره‌ی برادری واقعی حرف می‌زنیم، و چه وقتی از رفیقی قدیمی یا حتی یک هم‌صحبت موقتی در خیابان، واژه‌ی داداش حس صمیمیت، اعتماد و نزدیکی را منتقل می‌کند. این کلمه ساده گاه بیشتر از هزار جمله می‌تواند پیوندی میان دل‌ها برقرار کند.

    ارجاع به لغت داداش

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «داداش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/داداش

    لغات نزدیک داداش

    • - دادا
    • - دادار
    • - داداش
    • - داداش!
    • - دادباخته کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.