با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

خودکار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • نوعی قلم که جوهر غلیظ دارد
  • فونتیک فارسی

    khodkaar
  • اسم
    ballpoint pen
    • - فشنگ جوهر برای (قلم) خودکار

    • - a refill for a ball point pen
    • - (قلم) خودکار

    • - ball-point (pen)
  • اتوماتیک
  • فونتیک فارسی

    khodkaar
  • صفت
    automatic, self-acting, self-starting, self-activating, automated
    • - ماشین آلات خودکار

    • - automatic machinery
    • - خودکار کردن صنعت اتومبیل‌سازی

    • - the automation of the automotive industry
  • عامیانه self-starter
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خودکار

ارجاع به لغت خودکار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خودکار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خودکار

لغات نزدیک خودکار

پیشنهاد بهبود معانی