instruction, training, schooling, education, educating, study, teaching, tuition, pedagogy, pedagogics, learning
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آموزش و پرورشی که بچهها را منضبط میکند.
an education that regiments children.
طبقهی ثروتمند آموزش ابتدایی برای کارگران را نپذیرفتند.
The rich discountenanced elementary education for the workers.
کودکان محروم نیاز به آموزش ویژه دارند.
Disadvantaged children need special education.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آموزش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آموزش