آخرین به‌روزرسانی:
آموزاندن به انگلیسی
معنی و نمونه‌جمله‌ها
فعل متعدی
فونتیک فارسی / aamoozaandan /
to breed, to drill, to educate, to indoctrinate, to instruct, to school, to teach
آموزش دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او به دانش‌آموزان دبیرستان ریاضی می‌آموزاند.
She teaches math to high school students.
این برنامه برای آموزاندن کودکان درباره‌ی عادات غذایی سالم طراحی شده است.
The program is designed to educate children about healthy eating habits.
ارجاع به لغت آموزاندن
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «آموزاندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آموزاندن
لغات نزدیک آموزاندن
- - آمودگرای
- - آمودن
- - آموزاندن
- - آموزش
- - آموزش ابتدایی