آخرین به‌روزرسانی:

آموزش به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تحصیل، تعلم، پرورش

فونتیک فارسی

aamoozesh
اسم

instruction, training, schooling, education, educating, study, teaching, tuition, pedagogy, pedagogics, learning

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

آموزش و پرورشی که بچه‌ها را منضبط می‌کند.

an education that regiments children.

طبقه‌ی ثروتمند آموزش ابتدایی برای کارگران را نپذیرفتند.

The rich discountenanced elementary education for the workers.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

کودکان محروم نیاز به آموزش ویژه دارند.

Disadvantaged children need special education.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آموزش

  1. مترادف:
    پرورش تحصیل تدریس تعلم تعلیمی تعلیمات درس فراگیری یادگیری

ارجاع به لغت آموزش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آموزش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آموزش

لغات نزدیک آموزش

پیشنهاد بهبود معانی