شکل جمع:
butteriesصفت تفضیلی:
more butteryصفت عالی:
most butteryآبدارخانه، جای فروش آذوقه و نوشابه، کرهای، روغنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
You can purchase tea and cookies at the buttery.
میتوانی در رستوران (دانشکده) چای و شیرینی بخری.
This fruit has a buttery taste.
این میوه مزهی کرهمانندی دارد.
a buttery cake
کیک پرکره
He and his buttery style ...
او و سبک تملقآمیزش ...
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «buttery» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buttery