۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Buttery

ˈbətəri ˈbʌtəri

شکل جمع:

butteries

صفت تفضیلی:

more buttery

صفت عالی:

most buttery

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

آبدارخانه، جای فروش آذوقه و نوشابه، کره‌ای، روغنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

You can purchase tea and cookies at the buttery.

می‌توانی در رستوران (دانشکده) چای و شیرینی بخری.

This fruit has a buttery taste.

این میوه مزه‌ی کره‌مانندی دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a buttery cake

کیک پرکره

He and his buttery style ...

او و سبک تملق‌آمیزش ...

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد buttery

  1. noun a small storeroom for storing foods or wines
    Synonyms:
    pantry larder
  1. adjective unpleasantly and excessively suave or ingratiating in manner or speech
    Synonyms:
    smarmy soapy oily unctuous fulsome oleaginous

سوال‌های رایج buttery

شکل جمع buttery چی میشه؟

شکل جمع buttery در زبان انگلیسی butteries است.

صفت تفضیلی buttery چی میشه؟

صفت تفضیلی buttery در زبان انگلیسی more buttery است.

صفت عالی buttery چی میشه؟

صفت عالی buttery در زبان انگلیسی most buttery است.

ارجاع به لغت buttery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buttery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buttery

لغات نزدیک buttery

پیشنهاد بهبود معانی