امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dick

dɪk dɪk dɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dicks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ناپسند کیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- His dick was so small.
- کیرش خیلی کوچیک بود.
- He whipped out his dick in public.
- پیش چشم مردم کیرش رو درآورد.
noun countable
ناپسند کیری، کیر خر (اشاره به آدم احمق)
- I don't want to work with that dick anymore.
- دیگه نمی‌خوام با اون کیر خر کار کنم.
- Don't be a dick, apologize for what you did.
- کیری نباش، بابت کاری که کردی عذرخواهی کن.
noun countable informal
انگلیسی آمریکایی قدیمی ناپسند کارآگاه
- The thief was caught by the dick.
- کارآگاه دزد را دستگیر کرد.
- The dick solved the case in just a few hours.
- کارآگاه پرونده را تنها در عرض چند ساعت حل کرد.
noun countable informal
انگلیسی بریتانیایی ناپسند یارو، مرد
- He's an odd dick, but he's got a heart of gold.
- اون یه یاروی عجیب‌وغریبه اما قلب مهربونی داره.
- I can't believe she's dating an odd dick like him.
- نمی‌تونم باور کنم که اون با یه مرد عجیب‌وغریبی مثل اون قرار داره.
noun slang
ناپسند چس‌مثقال (اشاره به مقدار کمی از چیزی)
- She didn't show a dick of interest in the conversation.
- یه چس‌مثقال علاقه به صحبت از خودش نشون نداد.
- I haven't seen a dick of progress on this issue.
- یه چس‌مثقال پیشرفت توی این مورد ندیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت dick

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dick

لغات نزدیک dick

پیشنهاد بهبود معانی