آخرین به‌روزرسانی:

Dick

dɪk dɪk dɪk

شکل جمع:

dicks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ناپسند کیر

His dick was so small.

کیرش خیلی کوچیک بود.

He whipped out his dick in public.

پیش چشم مردم کیرش رو درآورد.

noun countable

ناپسند کیری، کیر خر (اشاره به آدم احمق)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

I don't want to work with that dick anymore.

دیگه نمی‌خوام با اون کیر خر کار کنم.

Don't be a dick, apologize for what you did.

کیری نباش، بابت کاری که کردی عذرخواهی کن.

noun countable informal

انگلیسی آمریکایی قدیمی ناپسند کارآگاه

The thief was caught by the dick.

کارآگاه دزد را دستگیر کرد.

The dick solved the case in just a few hours.

کارآگاه پرونده را تنها در عرض چند ساعت حل کرد.

noun countable informal

انگلیسی بریتانیایی ناپسند یارو، مرد

He's an odd dick, but he's got a heart of gold.

اون یه یاروی عجیب‌وغریبه اما قلب مهربونی داره.

I can't believe she's dating an odd dick like him.

نمی‌تونم باور کنم که اون با یه مرد عجیب‌وغریبی مثل اون قرار داره.

noun slang

ناپسند چس‌مثقال (اشاره به مقدار کمی از چیزی)

She didn't show a dick of interest in the conversation.

یه چس‌مثقال علاقه به صحبت از خودش نشون نداد.

I haven't seen a dick of progress on this issue.

یه چس‌مثقال پیشرفت توی این مورد ندیدم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت dick

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dick

لغات نزدیک dick

پیشنهاد بهبود معانی