با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pragmatist

ˈpræɡməˌtɪst ˈpræɡmətɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پراگماتیست، عمل‌گرا، پیرو فلسفه‌ی عملی، متسامح، مصلحت‌گرا، واقع‌بین، عملی‌بین، کارکردگرا
- hHe is a pragmatist and took advantage of every opportunity.
- او یک عمل‌گرا است و از هر فرصتی استفاده می‌کند.
- The pragmatist believed that the truth of a belief should be judged by its practical consequences.
- پراگماتیست معتقد بود که حقیقت یک عقیده را باید براساس پیامدهای عملی آن قضاوت کرد.
- Americans are reputation for their political pragmatists.
- آمریکایی‌ها به‌خاطر عملگرایان سیاسی خود شهرت دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pragmatist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pragmatist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pragmatist

لغات نزدیک pragmatist

پیشنهاد بهبود معانی