فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pragmatist

ˈpræɡməˌtɪst ˈpræɡmətɪst

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پراگماتیست، عمل‌گرا، پیرو فلسفه‌ی عملی، متسامح، مصلحت‌گرا، واقع‌بین، عملی‌بین، کارکردگرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

hHe is a pragmatist and took advantage of every opportunity.

او یک عمل‌گرا است و از هر فرصتی استفاده می‌کند.

The pragmatist believed that the truth of a belief should be judged by its practical consequences.

پراگماتیست معتقد بود که حقیقت یک عقیده را باید براساس پیامدهای عملی آن قضاوت کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Americans are reputation for their political pragmatists.

آمریکایی‌ها به‌خاطر عملگرایان سیاسی خود شهرت دارند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pragmatist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pragmatist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pragmatist

لغات نزدیک pragmatist

پیشنهاد بهبود معانی