لبریز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The glass was brimful of milk.
لیوان از شیر لبریز بود.
The letter was brimful of complaints and threats.
نامه پر بود از شکوه و تهدید.
with a heart brimful of love
با قلبی سرشار از عشق
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «brimful» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brimful