آخرین به‌روزرسانی:

Haunting

ˈhɑːnt̬ɪŋ ˈhɔːntɪŋ

گذشته‌ی ساده:

haunted

شکل سوم:

haunted

سوم‌شخص مفرد:

haunts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(آنچه که مکرراً به ذهن خطور کند) فراموش‌نشدنی، بازآیند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the haunting poetry of Khayyam

شعر فراموش‌نشدنی خیام

the haunting memory of a hungry child's innocent eyes

خاطره‌ی مکرر چشمان معصوم کودک گرسنه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد haunting

  1. adjective unforgettable
    Synonyms:
    memorable recurrent repeated persistent ongoing obsessive nostalgic nagging eerie spooky

ارجاع به لغت haunting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «haunting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/haunting

لغات نزدیک haunting

پیشنهاد بهبود معانی