Ongoing

ˈɑːnˌɡoʊɪŋ / / ˈɒːn- ˈɒnˌɡəʊɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more ongoing
  • صفت عالی:

    most ongoing

معنی و نمونه‌جمله

adjective C2
درحال پیشرفت، مداوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- ongoing discussions
- مذاکرات درحال جریان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ongoing

  1. adjective continuous
    Synonyms: advancing, continuing, current, developing, evolving, extant, growing, heading, in process, in progress, marching, open-ended, progressing, successful, unfinished, unfolding
    Antonyms: incontinuous, infrequent, intermittent, stopping

ارجاع به لغت ongoing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ongoing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ongoing

لغات نزدیک ongoing

پیشنهاد بهبود معانی