با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Open-ended

    ˌoʊpənˈendɪd ˌəʊpənˈendɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    باز، آزاد، نامحدود (بحث و پرسش و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The novel had an open-ended ending, leaving the reader to interpret the conclusion for themselves.
    - این رمان پایانی باز داشت و خواننده را تنها می‌گذاشت تا نتیجه را برای خود تفسیر کند.
    - The open-ended contract gave the company the freedom to extend the partnership indefinitely.
    - قرارداد نامحدود به شرکت این آزادی عمل را داد که شراکت را به‌طور نامحدود تمدید کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد open-ended

    1. adjective
      Synonyms: going-on, without specified limits, undetermined, optional, unlimited, indefinite, unrestricted, not restrained, indeterminate, loose, hanging

    ارجاع به لغت open-ended

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «open-ended» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/open-ended

    لغات نزدیک open-ended

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی