آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Onetime

ˈwənˈtaɪm ˈwənˈtaɪm

معنی onetime | جمله با onetime

یک زمانی، یک‌وقتی، سابقاً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a one-time professor of history

استاد پیشین تاریخ

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد onetime

  1. adjective having been such previously

ارجاع به لغت onetime

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onetime» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/onetime

لغات نزدیک onetime

پیشنهاد بهبود معانی