آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Sometime

ˈsʌmtaɪm ˈsʌmtaɪm

معنی sometime | جمله با sometime

adverb

بعداً، یک‌وقتی، یک‌زمانی، یک‌روزی

I'll read that book sometime.

بعداً آن کتاب را خواهم خواند.

sometime in 1981 or 1982

یک‌زمانی در ۱۹۸۱ یا ۱۹۸۲

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I'll call you sometime next week.

روزی در هفته‌ی آینده به تو تلفن خواهم زد.

adjective formal

سابق، قبلی، گذشته، پیشین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a sometime professor of history at a nearby university

استاد تاریخ سابق دانشگاه مجاور

a newspaper editor and a sometime military officer

سردبیر روزنامه و افسر سابق ارتش

adverb

قدیمی سابقاً، قبلاً، در گذشته، در سابق

Sometime during their trip, they lost their way.

قبلاً در طول سفر راه خود را گم کردند.

I lived in that town sometime.

در گذشته من در آن شهر زندگی می‌کردم.

adverb

قدیمی گاهی اوقات، چند وقت یک‌بار، گه‌گاه، گاه‌گاهی

I enjoy taking a walk in the park sometime after work.

من از قدم زدن در پارک گاه‌گاهی بعداز کار لذت می‌برم.

We go out for dinner sometime on the weekends.

چند وقت یک‌بار در آخرهفته‌ها برای شام بیرون می‌رویم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sometime

  1. adjective having been such previously
  1. adverb
    Synonyms:

ارجاع به لغت sometime

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sometime» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sometime

لغات نزدیک sometime

پیشنهاد بهبود معانی