آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Lair

ler leə

معنی lair | جمله با lair

noun verb - transitive verb - intransitive

محل استراحت جانور، کنام، لانه، گل، لجن، گل‌آلودکردن، استراحت کردن، به لانه پناه بردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

...become a lair of tigers and lions

...کنام پلنگان و شیران شود

The police pursued the thieves to their lair.

پلیس دزدان را تا مخفیگاهشان تعقیب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد lair

  1. noun hideout, habitat
    Synonyms:

ارجاع به لغت lair

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lair» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lair

لغات نزدیک lair

پیشنهاد بهبود معانی