۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Recurring

rɪˈkɜːrɪŋ rɪˈkɜːrɪŋ

گذشته‌ی ساده:

recurred

شکل سوم:

recurred

سوم‌شخص مفرد:

recurs

صفت تفضیلی:

more recurring

صفت عالی:

most recurring

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مستمر، مکرر، تکرارشونده، متناوب، پرتکرار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The recurring problem was causing frustration for the team.

مشکل تکرارشونده داشت باعث سرخوردگی تیم می‌شد.

Her recurring nightmares kept her awake at night.

کابوس‌های مکرر او را در طول شب بیدار نگه داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recurring

  1. verb to come back to a former condition
    Synonyms:
    returning reverting
  1. verb have recourse to
    Synonyms:
    returning repeating resorting reiterating iterating reappearing persisting
    Antonyms:
    stopping halting
  1. adjective coming back
    Synonyms:
    revenant

سوال‌های رایج recurring

گذشته‌ی ساده recurring چی میشه؟

گذشته‌ی ساده recurring در زبان انگلیسی recurred است.

شکل سوم recurring چی میشه؟

شکل سوم recurring در زبان انگلیسی recurred است.

سوم‌شخص مفرد recurring چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد recurring در زبان انگلیسی recurs است.

صفت تفضیلی recurring چی میشه؟

صفت تفضیلی recurring در زبان انگلیسی more recurring است.

صفت عالی recurring چی میشه؟

صفت عالی recurring در زبان انگلیسی most recurring است.

ارجاع به لغت recurring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recurring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recurring

لغات نزدیک recurring

پیشنهاد بهبود معانی