به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Morbidity

mɔːrˈbɪdəti mɔːˈbɪdɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ناخوشی، فساد، شیوع مرض، حالت مرض
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد morbidity

  1. noun The quality of being unhealthful and generally bad for you
    Synonyms: unwholesomeness, morbidness
    Antonyms: wholesomeness
  2. noun An abnormally gloomy or unhealthy state of mind
    Synonyms: morbidness

ارجاع به لغت morbidity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «morbidity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/morbidity

لغات نزدیک morbidity

پیشنهاد بهبود معانی