ترویجی، تشویقی، ترغیبی، محرک، انگیزشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Regular exercise is a promotive factor for good mental health.
ورزش منظم، عاملی انگیزشی برای سلامت روانی خوب است.
Schools play a promotive role in fostering creativity among students.
مدارس، نقشی محرک در پرورش خلاقیت میان دانشآموزان را دارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «promotive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/promotive