آخرین به‌روزرسانی:

Squib

skwɪb skwɪb

معنی

noun adverb

فشفشه، آتش‌بازی، دارای صدای فش‌فش، کنایه، فش‌فش هدرکردن، کنایه زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squib

  1. noun a usually brief detail of news or information
    Synonyms:
    item bit piece story paragraph filler skit satire parody spoof lampoon burlesque pasquinade firecracker

ارجاع به لغت squib

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squib» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squib

لغات نزدیک squib

پیشنهاد بهبود معانی