با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Squid

skwɪd skwɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    squids

معنی

noun countable uncountable
غذا و آشپزی جانورشناسی انواع ماهی مرکب (سرپایان نرم تن)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squid

  1. noun (Italian cuisine) squid prepared as food
    Synonyms: cuttlefish, cephalopod, calamari, mollusk, octopus, calamary

ارجاع به لغت squid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/squid

لغات نزدیک squid

پیشنهاد بهبود معانی