فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Advertising Campaign

ˈædvərtaɪzɪŋ kæmˌpeɪn ˈædvətaɪzɪŋ kæmˌpeɪn

شکل جمع:

advertising campaigns

توضیحات:

شکل عامیانه‌ی این لغت: ad campaign

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کارزار تبلیغاتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The advertising campaign was a huge success, boosting sales by 50%.

کارزار تبلیغاتی موفقیت بزرگی بود و فروش را تا پنجاه درصد افزایش داد.

We need to launch a new ad campaign to promote our latest product.

باید کارزار تبلیغاتی جدیدی راه بیندازیم تا تازه‌ترین محصولمان را تبلیغ کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد advertising campaign

  1. noun advertising blitz
    Synonyms:
    ad campaign ad blitz dog and pony show

ارجاع به لغت advertising campaign

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «advertising campaign» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/advertising-campaign

لغات نزدیک advertising campaign

پیشنهاد بهبود معانی