امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Increment

ˈɪŋkrəmənt ˈɪŋkrəmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    incremented
  • شکل سوم:

    incremented
  • سوم‌شخص مفرد:

    increments
  • وجه وصفی حال:

    incrementing
  • شکل جمع:

    increments

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
افزایش، ترقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
noun
سود، بهره، منفعت، بازدهی
noun
اضافه حقوق
- an annual increment of $300 in salary
- افزایش سالیانه‌ی دستمزد به میزان 300 دلار
- a negative increment
- والش منفی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد increment

  1. noun small step toward gain
    Synonyms: accession, accretion, accrual, accrument, addition, advancement, augmentation, enlargement, increase, profit, raise, rise, supplement
    Antonyms: decrease, loss

ارجاع به لغت increment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «increment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/increment

لغات نزدیک increment

پیشنهاد بهبود معانی