فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Censorship

ˈsensərʃɪp ˈsensəʃɪp

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

سانسور، نظارت و تفتیش (کتاب، فیلم، موسیقی، گفتار، عقاید، رفتار و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The censorship of the press is still being carried on in some countries.

سانسور جراید هنوز هم در برخی کشورها اجرا می‌شود.

Many people believe that censorship is a violation of free speech rights.

بسیاری از مردم باور دارند سانسور نقض حق آزادی بیان است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد censorship

  1. noun forbiddance; ban
    Synonyms:
    restriction control suppression forbidding ban blackout hush up infringing on rights thought control blue pencil bowdlerization iron curtain
    Antonyms:
    approval endorsement encouragement recommendation sanction praise compliment

ارجاع به لغت censorship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «censorship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/censorship

لغات نزدیک censorship

پیشنهاد بهبود معانی