۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Indictment

ɪnˈdaɪtmənt ɪnˈdaɪtmənt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular

حقوق کیفرخواست، ادعانامه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

Her speech served as an indictment against the systemic inequalities in education.

سخنرانی او برای کیفرخواست علیه نابرابری‌های سیستمی در آموزش و پرورش عمل کرد.

The report was an indictment of the government’s failure to address poverty.

این گزارش ادعانامه‌ی ناکامی دولت در رسیدگی به فقر بود.

noun countable

شکایت، اعتراض، گواهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Her speech was a powerful indictment of the education system's failures.

سخنرانی او اعتراضی قوی از شکست‌های سیستم آموزشی بود.

The documentary provided a stark indictment of environmental negligence.

این مستند یک گواهی آشکار از بی‌توجهی به محیط‌زیست ارائه کرد.

noun uncountable

حقوق اعلام جرم، اتهام

Her indictment shocked the entire community.

اتهام او کل جامعه را شوکه کرد.

The evidence presented led to a swift indictment.

شواهد ارائه‌شده منجر به صدور اعلام جرم سریع شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indictment

  1. noun accusation
    Synonyms:
    charge allegation blame prosecution statement citation arraignment censure incrimination impeachment detention bill findings summons warrant presentment writ
    Antonyms:
    acquittal exoneration absolution

Collocations

bill of indictment

ادعانامه، اتهام‌نامه

سوال‌های رایج indictment

معنی indictment به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی Indictment در زبان فارسی به «اتهام‌نامه» یا «کیفرخواست» ترجمه می‌شود.

این واژه اصطلاحی حقوقی است که به سند رسمی‌ای اشاره دارد که در آن یک فرد یا نهاد به‌صورت رسمی به ارتکاب جرم متهم می‌شود. Indictment معمولاً پس از انجام تحقیقات مقدماتی و بررسی مدارک از سوی هیئت منصفه (grand jury) صادر می‌شود و نقش بسیار مهمی در آغاز فرآیند قضایی دارد. این واژه در نظام حقوقی کشورهای آنگلوساکسونی مانند آمریکا و بریتانیا کاربرد فراوانی دارد و اغلب با پرونده‌های جنایی بزرگ یا پیچیده همراه است.

در ساختار نظام عدالت کیفری، صدور indictment نشان می‌دهد که شواهد کافی برای آغاز پیگرد قانونی علیه فرد یا نهاد مورد نظر وجود دارد. با این حال، indictment به معنای محکومیت نیست؛ بلکه تنها گام اولیه‌ای است که امکان رسیدگی رسمی در دادگاه را فراهم می‌کند. در واقع، این سند نشان می‌دهد که مظنون باید پاسخ‌گوی اتهام‌های وارده باشد و وارد مراحل دادرسی شود، اما هنوز مجرم شناخته نشده است.

در رسانه‌ها و خبرهای بین‌المللی، واژه‌ی indictment اغلب در گزارش‌هایی درباره‌ی پرونده‌های سیاسی، اقتصادی یا جنایی مهم دیده می‌شود. مثلاً در تیترهایی مانند "Former CEO Faces Federal Indictment for Fraud". استفاده از این واژه، شدت و جدیت اتهام را برجسته می‌کند و نشان می‌دهد که دستگاه قضایی وارد مرحله‌ای رسمی و جدی شده است. همین موضوع باعث شده که این واژه در افکار عمومی بار معنایی سنگینی داشته باشد.

از لحاظ معنایی، indictment گاه در کاربردی استعاری نیز دیده می‌شود. مثلاً در جملاتی مانند "The film is a powerful indictment of modern society"، این واژه نه در معنای حقوقی بلکه به‌عنوان نمادی از انتقاد شدید یا محکوم کردن یک پدیده، رفتار یا نهاد استفاده می‌شود. در این کاربرد، واژه‌ی indictment نوعی ابزار بیانی برای ابراز نارضایتی عمیق یا بیان اعتراض جدی است.

از نظر ریشه‌شناسی، واژه‌ی indictment از ریشه‌ی لاتین indictare به‌معنای «اعلام جرم» می‌آید و از قرون وسطی به این سو وارد زبان انگلیسی شده است. در حال حاضر، علاوه بر کاربرد حقوقی رسمی، این واژه در متون دانشگاهی، روزنامه‌نگاری تحقیقی و ادبیات انتقادی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. آشنایی با آن برای فهم اخبار، تحلیل‌ها و اسناد حقوقی در زبان انگلیسی ضروری است.

ارجاع به لغت indictment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indictment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indictment

لغات نزدیک indictment

پیشنهاد بهبود معانی