سیاست استیضاح
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The president faced impeachment for his alleged involvement in the scandal.
رئیس جمهور به اتهام دست داشتن در این رسوایی با استیضاح روبهرو شد.
The opposition party initiated the impeachment proceedings against the prime minister.
حزب مخالف روند استیضاح نخست وزیر را آغاز کرد.
حقوق اعلام جرم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The impeachment revealed shocking evidence of corruption within the company.
اعلام جرم شواهد تکاندهندهای از فساد در داخل شرکت را نشان داد.
The impeachment against the judge raised concerns about the impartiality of the judicial system.
اعلام جرم علیه قاضی نگرانیهایی را در مورد بیطرفی سیستم قضایی ایجاد کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «impeachment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impeachment