تأییدی، تحسینآمیز، ستایشآمیز، تحسینکننده، حامی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She received an approbatory letter from the committee praising her research.
او، نامهای تحسینکننده از کمیته دریافت کرد که پژوهش او را ستایش میکرد.
His approbatory comments made the team feel motivated.
نظرات تحسینآمیز او باعث شد تیم انگیزه بگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «approbatory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/approbatory