آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Obeisance

oʊˈbeɪsns əʊˈbeɪsns

معنی obeisance | جمله با obeisance

noun countable uncountable formal

احترام، تکریم، تواضع، تعظیم، ادای احترام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

With a deep bow, she paid obeisance to her mentor for his invaluable guidance.

او با تعظیم زیاد در برابر مربی‌اش به‌خاطر راهنمایی‌های ارزشمند او ادای احترام کرد.

Their religious ceremony involved various acts of obeisance towards their deities.

مراسم مذهبی آن‌ها شامل اعمال مختلف احترام در برابر خدایانشان بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد obeisance

ارجاع به لغت obeisance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «obeisance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/obeisance

لغات نزدیک obeisance

پیشنهاد بهبود معانی