آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Pontificate

pɑːnˈtɪfəkeɪt pɑːnˈtɪfəkeɪt pɒnˈtɪfɪkeɪt pɒnˈtɪfɪkeɪt

معنی pontificate | جمله با pontificate

noun verb - intransitive adverb

دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یا کهانت، امامت، اسقفی کردن، فضل فروشی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He often pontificated on matters outside his field.

اغلب درباره‌ی مطالب خارج از رشته‌ی خودش اظهار فضل می‌کرد.

The error of those who pontificated about the outcome of the elections became evident.

اشتباه آنان که درباره‌ی نتیجه‌ی انتخابات اظهار اطلاع می‌کردند عیان شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pontificate

  1. verb sermonize
    Synonyms:

ارجاع به لغت pontificate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pontificate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pontificate

لغات نزدیک pontificate

پیشنهاد بهبود معانی