این فعل در انگلیسی بریتانیایی بهصورتِ evangelise نوشته میشود.
(مسیحیت) تبشیر کردن، توضیح دادن و تلاش بهمنظورِ متقاعد کردن مردم برای مسیحی شدن (اغلب با سفر کردن و گفتن باورها و عقاید به مردم)، (به دین مسیحیت) بشارت دادن
The area was evangelised by French missionaries.
میسیونرهای فرانسوی در این منطقه به تبشیر پرداختند.
Preachers and ministers evangelize from the pulpit in their churches every Sunday.
واعظان و کشیشها در کلیساهای خود هر یکشنبه از پشت میز خطابه (=منبر) مردم را به آیین مسیحیت بشارت میدهند.
Irish monks had settled there in the seventh century to evangelize.
راهبان ایرلندی در قرن هفتم برای انجام تبلیغ و تبشیر در آنجا ساکن شده بودند.
(صحبت کردن در مورد اینکه چیزی بسیار خوب است) تبلیغ کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I wish she would stop evangelising about the virtues of free market economics.
ای کاش از تبلیغ دربارهی فضایل اقتصاد بازار آزاد دست بر میداشت.
Some accused him of evangelizing for American power.
برخی او را به تبلیغ برای قدرت آمریکا متهم کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «evangelize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/evangelize