صفت تفضیلی:
more viableصفت عالی:
most viableزندهماندنی، زیستپذیر، ماندنی، قابل دوام، مناسب رشد و ترقی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the viability of this fetus
زیستایی این جنین
a premature but viable infant
کودک زودرس، ولی زندهماندنی
viable seeds
بذرهای رستنی
a viable economy
یک اقتصاد کامیاب
The skin graft was viable.
پیوند پوست موفقیتآمیز بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «viable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/viable