آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Operable

ˈɑːpərəbl ˈɒprəbl

معنی operable | جمله با operable

adjective

عمل کردنی، عملی

I hope her cancer is operable.

امیدوارم که سرطان او با عمل‌کردن خوب بشود.

adjective

عمل‌پذیر، دایر

The burned factory was made operable again.

کارخانه‌ی حریق‌زده را دوباره آماده‌ی راه‌اندازی کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد operable

ارجاع به لغت operable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «operable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/operable

لغات نزدیک operable

پیشنهاد بهبود معانی