با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Operant

ˈɑːpərənt ˈɑːpərənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
مؤثر، عامل، کار‌کننده، فعالیت‌کننده
- operant conditioning
- شرطی‌شدن کنشگر
- operant conscience
- وجدان مؤثر
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت operant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «operant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/operant

لغات نزدیک operant

پیشنهاد بهبود معانی