صفت تفضیلی:
more aliveصفت عالی:
most aliveتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
باخبر، آگاه، مطلع، واقف
مملو از، پر از
سرحال و قبراق، سُرومُروگُنده، سالم و سرحال، فعال و سرزنده، زنده و پابرجا
زنده و پابرجا، فعال و باقی، زنده و سرحال، سرحال و قبراق، سرزنده و فعال، سُرومُروگُنده
واقعی جلوه دادن، زنده مجسم کردن، جان دادن به.
جان گرفتن، سرحال آمدن
سرحال و قبراق، سُرومُروگُنده، سالم و سرحال، فعال و سرزنده، زنده و پابرجا
زنده و پابرجا، فعال و باقی، زنده و سرحال، سرحال و قبراق، سرزنده و فعال، سُرومُروگُنده
عجب! (حرف ندا حاکی از تعجب)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «alive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alive