فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Alive And Kicking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective collocation idiom phrase C2

سرحال و قبراق، سُرومُروگُنده، سالم و سرحال، فعال و سرزنده، زنده و پابرجا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Even after all these years, her passion for painting is alive and kicking

حتی بعد از گذشت این همه سال، اشتیاق او به نقاشی زنده و پابرجا است.

He is in his eighties, but he's alive and kicking, enjoying life to the fullest.

او در دهه‌ی هشتم زندگی‌اش است، اما سرحال و قبراق است و از زندگی نهایت لذت را می‌برد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Contrary to rumors, the project is alive and kicking, making great progress every day.

برخلاف شایعات، این پروژه فعال و پابرجا است و هر روز پیشرفت می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alive and kicking

  1. idiom to continue to live or exist and be full of energy

ارجاع به لغت alive and kicking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alive and kicking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alive-and-kicking

لغات نزدیک alive and kicking

پیشنهاد بهبود معانی