فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Receptionist

rɪˈsepʃnɪst rɪˈsepʃnɪst

شکل جمع:

receptionists

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

مسئول پذیرش، متصدی پذیرش، منشی، پذیرش‌گر، پذیرنده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She worked as a receptionist at a busy law firm.

او در شرکت حقوقی شلوغی به‌عنوان مسئول پذیرش مشغول به کار بود.

The receptionist greeted every visitor with a warm smile.

پذیرش‌گر با لبخندی گرم از هر بازدیدکننده‌ای استقبال کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The hotel receptionist helped us book a city tour.

مسئول پذیرش هتل به ما کمک کرد تور شهری‌ای رزرو کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده receptionist

ارجاع به لغت receptionist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «receptionist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/receptionist

لغات نزدیک receptionist

پیشنهاد بهبود معانی