با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Receptionist

rɪˈsepʃnɪst rɪˈsepʃnɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    receptionists

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
مسئول پذیرش، متصدی پذیرش، منشی، پذیرش‌گر، پذیرنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She worked as a receptionist at a busy law firm.
- او در یک شرکت حقوقی شلوغ به‌عنوان مسئول پذیرش مشغول به کار بود.
- The receptionist greeted every visitor with a warm smile.
- پذیرش‌گر با لبخندی گرم از هر بازدیدکننده‌ای استقبال کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده receptionist

ارجاع به لغت receptionist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «receptionist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/receptionist

لغات نزدیک receptionist

پیشنهاد بهبود معانی