فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Creditor

ˈkredɪt̬ər ˈkredɪtə

شکل جمع:

creditors

معنی و نمونه‌جمله

noun

بستانکار، طلبکار، ستون بستانکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Creditors surrounded him.

طلبکاران دورش را گرفتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد creditor

  1. noun one who owns or operates a bank
    Synonyms:
    lender lessor mortgager
  1. noun a person to whom money is owed by a debtor; someone to whom an obligation exists
    Antonyms:
    debtor

ارجاع به لغت creditor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «creditor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/creditor

لغات نزدیک creditor

پیشنهاد بهبود معانی